واژه چین
-
فحشای واژه ها
گوشم پر است، خسته ام از آوای واژه ها از واژه های منهای معنای واژه ها از چاپلوسی، تملق، دروغ، از شعار از راه های مصرف بی جای واژه ها از روزنامه، مجله، کتاب؟! از رسانه ها کسب و کارهای مشغول به امحای واژه ها . . . در بند عشق افکنیدم تا رها شوم از نغزهای نقیض، از فحشای واژه ها
ادامه مطلب -
غرق واژهها
پیش از دانشگاه در معرض محیط اجتماعی گستردهای نبودم و روحیهی گوشه گیرم تعامل در همان محیط محدود را هم حداقلی کرده بود. محیط اجتماعی دانشگاه مختصات دیگری داشت و تحمیل این مختصات بر من، شکلی از هیجان را در رفتارم بر انگیخته بود. این واژهها شاید اوج بروز این هیجان بودند که در کلاس درس اندیشه اسلامی و در حین خیرگی به پایههای صندلی بر روی کاغذ جاری شدند و شاید نشانههایی از یک علاقه واقعی که به دستهای مخاطبی سپرده شدند که احساس میکردم لیاقتش را ندارم. از حال من چرا جویا نمیشوی با عاشقانهام همپا نمیشوی سیلی…
ادامه مطلب -
دفتر نقاشی
زندگی دفتر نقاشی ما است و چه خوش دارم من لحظه ای را که یک بیگانه باز کند دفتر و با خود گوید نقشی از عشق به جاست همیشه از اینکه در کانون توجه جمعیتی قرار بگیرم، هراس داشتم. هیچ وقت برای کاری داوطلب نمی شدم تا نکند وقتی دستم را بالا می برم، نگاهی متوجهم باشد. تا جای ممکن از شرکت در برنامه های مختلف امتناع می کردم و اگر هم حاضر می شدم در آخرین ردیف صندلی ها یا در گوشه ای از مجلس پنهان می شدم. وقتی نوبت به فعالیت دانشجویی رسید، همین رویکرد را داشتم. مسئولیتی…
ادامه مطلب -
مهمان
ای که جاریست در بعد زمان و فراتر بود اوصاف تو از دایره تنگ زبان سرد و بی روح و خراشیده در این فصل خزان در پی جرعه ای از آب که سیراب کند تشنه لبان و رهاند دل و جان از هوس و ظن و گمان قید دنیا زده، مهمان تو ام شمع حهان
ادامه مطلب -
احیا
وای اگر این شب احیا به درازا بکشد تا رسیدن به سحر، کار به یلدا برسد کاسه صبر من از دست فتادست و مگر جور این فاصله را باده و صهبا بکشد
ادامه مطلب -
شمع دل
چه کرده ای که واژه ها سکوت ناله می کنند فرشته ها غم تو را هبوط چاره می کنند به اشک عاشقان شبی، سحر دوباره می کنند ز شمع دل، آسمان پر از ستاره می کنند
ادامه مطلب